آرشیدا عشق مامانی و باباهی آرشیدا عشق مامانی و باباهی ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

تولد 3 سالگی نی نی وبلاگ

  سمفونی ِ سومین تولّد http://havadaraneniniweblog.niniweblog.com/ پاسخ مدیریت نی نی وبلاگ: دعوت شما را به دیده منت پذیرفتیم. چشم ها را بستیم و همانند کودک 3 ساله ای پا در بزم شما نهادیم. چشم هایمان را که گشودیم، دیگر شادیمان وصف نا پذیر بود، جیغ، دست، هورا و لمس احساسی ناب و تجربه ناشدنی. ما مبهوت لطف شما میزبانان بی نطیر خود شده بودیم. میزبانانی که به عقیده ما نه فقط در این بزم با شکوه که صد البته همواره و در هر روزی که بر ما می گذرد، میزبان واقعی ما در نی نی وبلاگ می باشند. نی نی وبلاگ هر آنچه دارد از آن شماست و نه البته بالاتر از آن، هر آنچه دارد شما میزبانان بی نظیرش هستید. سه سال از آغ...
13 فروردين 1393

دو و چهار ماهگی یه جوجو سخن گو

  مامان اینا تیه؟ بابا اینا تیه ؟ 92.10.11 عاشق پرسیدن این چیه پرسیدنتم همه چیز رو با اینکه میدونی چیه با با چشم های براق با کمی چاشنی شیطنت میپرسی ماما این تیه دیشب که بابا داشت جوراب های شسته شدش رو جفت میکرد لنگه به لنگه میپرسیدی بابا اینا تیه بابا اینا تیه ؟ بابا اینا تیه ؟ بابا هم دائم میگفت : ای جونم این جورابه منم از تو اتاق داشتم بهشون میخندیدم   میتی مامان(مرسی مامان) دو سال و سه ماهگی نوش جونت عشق کوچولوی من اینقدر خوشمزه میگی که دلم میخواد بخورمت دایره ادای لغاتت خیلی خوب داره بالا میره و داری خوش زبون میشی اما سر بعضی کلمات رو همچنان اون چیزی که دوست دار...
13 فروردين 1393

اولین مسافرت آرشیدا به کنار دریای جنوب (بوشهر)

  دختر = زندگی + نفس + عشق    سفر بوشهرمون به خاطر کار مامان و دیدن اقای سلطانی ( کودک متعادل) بود که دوست عزیزم پریسا جون رو هم دیدم و بسیار خوشحال شدم . اما آنا جون رو متاسفانه نتونستم ببینم . آب و هوا بسیار عالی بود این دو روز . 92.12.8 آرشیدا در رستوران قوام مورد لپ کشانی قرار گرفت قبل از رفتن به بوشهر ارشیدا سرما خورده بود بردیمش دکتر گفت ویروسی هست و کلی دارو داد شبی که هتل بودیم دارو ها رو روی عسلی گذاشتم و صبح زود با آقای سلطانی قرار داشتم بابا که خواب و بیدار بود سفارش کردم سر ساعت دارو ها رو بهت بده و با عجله سر قرار ...
13 فروردين 1393

دو سال و شش ماهگی ات مبارک فرشته

امروز فرش ها رو آمدند بردند که بشورند،  آرشیدا به مدت یک ساعت گریه کرد  مامان اینامون 92.12.17   تولد قلب آرشیدا       92.12.17 چه زود گذشت روزی که بهترین روز زندگی من و بابا بود روزی که قلب کوچولوی تو شروع به تپیدن کرد و زندگی مون رو پر از شادی و نشاط کرد هیچ موقع اون لحظه رو از یاد نمی برم روزی که یکی از معجزه های خدا رو به چشم دیدم و اون تو بودی دلبر مامان .: آرشیدا عشق مامانی و باباهی تا این لحظه ،  2 سال و 5 ماه و 5 روز و 5 ساعت و 36 دقیقه و 43 ثانیه  سن دارد :. تکیه کلام این روزهای آرشیدا : تبلد تبلده تبلد تبلد تولد تولد تولد تولد ساختن کیک خیالی...
12 فروردين 1393

دو سال و پنج ماهگی نی نی عسلی

    جشنواره ملی زیبایی اسب اصیل عرب خوزستان 24 و 25 بهمن 92       مسیر برگشت از اصفهان  دریاچه پشت صد کارون یه مامان هاپوی لوس   وقتی نی نی عسلی مکعب ها و حیوانات کوچولوش رو ادغام میکنه ذوق به همراه رقص شادی بعد از اینکه حیواناتی که بعضی هاش روی بیش از دو مکعب جا داده شد دقیقا مثل دورا دورا میرقصی عاشق پازل سر هم کردنتم عشقته بشینی و پازل سر هم کنی حتی دقیقه ها وقت صرفش میکنی   نی نی و رژ لب نی نی ما هم مثل بقیه نی نی ها ، به دور از چشم مامان رژ مامان رو برداشت و ....   آرشیدا و لولو ...
12 فروردين 1393

ده ، بیست ، سی ، سی ماهه شدی فرشته کوچولو

این روز ها اینقدر قوه تخیلت زیاد شده که موندم طبیعیه یا نه ؟ با اینکه میدونم خیلی برا حافظه ات خوبه اما موندم نصف روز تقریبا کیک خیالی درست میکنی ، کلی تولد میگیری ، شمع روشن میکنی ، فوتش میکنی با ذوق، با چاقو کیک رو قاچش میکنی، بعد بشقاب میکنی و توی بشقاب با چنگال برامون میاری بخوریم . عاشقتیم من بیشتر از بابا و بابا بیشتر از من ...
12 فروردين 1393
1